زندگی نامۀ مختصر جلالتمآب شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب وزیرعدلیۀ امارت اسلامی افغانستان

در اوایل زندگی:.

محترم شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب فرزند دین محمد و نواسۀ باز محمد، در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در قریۀ ایوب خیل قوم لکڼ ولایت خوست تولد گردیده است.

سوابق تحصیلی:

دروس ابتدائی خویش را در سال­ های اخیر حاکمیت ظاهرشاه در لیسه لکڼ فراگرفت، در حالی که جنبش­ های ضد اسلام از سوی کمونیست­ ها آغاز گردیده بود که بیشتر اوقات تظاهرات می­نمودند و در جاده­ ها الفاظ نامناسب و تحقیرآمیز را به علماء می­گفتند، به همین دلیل از علوم عصری یک نوع ناامیدی پیدا کرد، ولی فطرتاً با مدرسه محبت داشت، می­خواست که دروس دینی را در مدرسه بیاموزد که بعداً در لیسۀ مذکور به دروس خود ادامه نداد.

طوری که شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب با دروس دینی محبت زیاد داشت، در سال ۱۳۵۶ هجری شمسی در یک مدرسۀ محلی به نام فیضان العلوم، در لکڼ ولایت خوست از علمای محلی دروس دینی را آغاز نمود؛ ولی زمانی که اوضاع افغانستان روز به روز در حال بدتر شدن بود و کمونیست­ ها در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی کودتا کردند و به قدرت رسیدند، با به قدرت رسیدن، علماء را تحت فشار شدید همه جانبه قرار دادند، بناءً شیخ صاحب به دلیل مشکلات متعدد در ماه اسد همین سال همراه با تمام خانواده به پاکستان هجرت کرد.

محترم شیخ صاحب در طول هجرت به سبب عشق و علاقۀ فراوان با علوم دینی، در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی در مدرسۀ کاهی هنگو دروس دینی خویش را ادامه داد؛ طوری که شیخ صاحب از استعداد و توانایی بالا برخوردار بود، در کنار دروس خویش به شاگردان درجات پایین نیز تدریس می­نمود. بعد از آن به مدت ۵ سال  در (دارالعلوم عربیه رستم) تحصیل رستم ضلع مردان آموزش علوم دینی را فراگرفت و تکملۀ خویش را نزد استادان محترم شیخ الحدیث مولوی سید قریش باباجی رحمه الله و شیخ الحدیث مولوی قاضی محمد امین صاحب رحمه الله در دارالعلوم مذکور به درجۀ اعلی به اتمام رساند و دورۀ خورد خویش را نزد مرحوم شیخ القرآن والحدیث مولوی عبدالرزاق صاحب رحمه الله در دارالعلوم عربیه رستم به اتمام رساند.

تحصیلات عالی:

شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب بعد از آموزش دروس ابتدائیه به منظور اتمام دورۀ کلان به مدرسه مشهور دارالعلوم حقانیۀ اکوړه خټک ضلع نوشهر خیبر پښتونخوای پاکستان رفت و دورۀ کلان را در این مدرسه با درجۀ اعلی به اتمام رساند و در سال ۱۳۶۸ هجری شمسی از دارالعلوم حقانیه با نمرات اعلی سند فراغت خویش را به دست آورد.

همزمان با فراغت، (۳) سال در مدرسۀ کاهی هنگو و (۱) سال در منطقۀ رحمت شاه  ټل که یک مدرسۀ محلی بود، امور مقدس تدریس را به پیش برد؛ محترم شیخ صاحب در مدارس مذکور الی تکمله کُتب را تدریس نمود و در داخل افغانستان در مدرسۀ منبع الجهاد در مرکز ولایت خوست، مدرسۀ فیضان العلوم در لکڼ و همچنان در مدرسۀ قول اردوی مرکزی به شمول تکمله، دوره­ های خورد و کلان را نیز تدریس کرده است.

فعالیت­ های اجتماعی و تحمل مشکلات و مصائب:

شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب در دورۀ حکومت برهان الدین ربانی در شورای اهل الحل و العقد از طرف مردم محل خویش وکیل انتخاب گردید. زمانی که رأیی شورای اهل الحل و العقد برای ربانی اخذ می­گردید، محترم شیخ صاحب رأی نداد و نارضایتی خود را اظهار کرد.

 چنانچه در زمان حکومت ربانی، کشتار و نا امنی در ولایت خوست زیاد شد، زندگی آرام و راحت مردم با مشکلات و مصائب روبرو گردید و در میان شوراهای قومی و جهادی نیز آتش اختلافات افروخته شده بود، بناءً با توجه به اخلاص، صداقت، علمیت، توانائی نظامی و مدیریتی و استعداد عالی شیخ صاحب و به منظور مهار نمودن مشکلات و مصائب متذکره، به درخواست و سفارش سرلشکر بزرگ جهاد محترم الحاج مولوی جلال الدین حقانی رحمه الله و شوراهای جهادی مردم ولایت خوست، امور قوماندانی امنیه ولایت خوست برایش سپرده شد که مسئولیت خویش را در امور متذکره با ایمانداری کامل اداء نمود، بعداً همین قوماندانی امنیه سرچشمه پیدایش نهضت تحریک امارت اسلامی در ولایت خوست گردید.

قابل یاد آوری است که محترم شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب، در دورۀ گذشتۀ امارت اسلامی، نخست والی ولایت زابل تعیین گردید، در زابل چنان خدمات مخلصانه و صادقانه ای را انجام داد که دل­ های مردم زابل را به دست آورد که بعداً استعفای خویش را پیش کرد و سپس بدون مکتوب رسمی به حیث والی ولایت غور معرفی شد و آنجا نیز نرفت، بعد از آن به حیث مسئول لوای زره دار  از سوی رهبری موظف شد که به آنجا نیز نرفت و بعداً به حیث والی ولایت میدان وردگ تعیین گردید که این مسئولیت را نیز به دوش نگرفت.

 قابل یاد آوری است که محترم شیخ صاحب این وظایف و مسئولیت­ ها را به خاطری به دوش نگرفت که مدت زیاد وظایف گوناگونی را انجام داده بود، می­خواست اندکی در خانه آرام نماید، لیکن باز هم مقام رهبری با توجه به استعداد وی، محترم شیخ صاحب را به آرام نگذاشت و به حیث معین مالی و اداری وزارت عدلیه تعیین نمود، محترم شیخ صاحب این تقرری را با گذاشتن یک سلسله شرایط قبول کرد و امور معینیت این وزارت را نیز با ایمان داری و اخلاص کامل تا سقوط انجام داد که در کنار آن دورۀ تفسیر و فنون را نیز در قول اردوی مرکزی تدریس می­نمود.

بعد از سقوط، به منظور مبارزه در مقابل اشغالگران و دست نشان دگان، دوستان خویش را در میدان نظامی جمع نموده و به طور عملی جهاد مقدس مسلحانه را آغاز کرد؛ در جریان این مبارزه غلامان آمریکایی ­ها جاسوسان منحوس، فعالیت­ های جهادی محترم شیخ صاحب را تعقیب می­نمودند تا در مقابل چند دالر جاسوسی مبارزه جهادی محترم شیخ صاحب را به آمریکایی­ ها نمایند، آمریکایی­ ها با همکاری غلامان داخلی جهت دستگیری محترم شیخ صاحب چهار بار بر خانۀ وی چاپه انداختند که در چاپۀ نخست شیخ صاحب در خانه حضور داشت؛ لیکن لله الحمد به نصرت الله تعالی چاپۀ آنها ناکام شد و الله تعالی محترم شیخ صاحب را از چنگ منحوس آنها نجات داد، الله تعالی در چاپۀ دوم نیز محترم شیخ صاحب را نجات داد؛ اما یک برادرش دستگیر شد که بعداً به نصرت الله تعالی رها گردید؛ در چاپۀ سوم باز هم همان برادرش دستگیر شد و تقریباً (۲) ماه در بگرام زندانی بود و در چاپۀ چهارم تمام اعضای خانواده­اش را محبوس کردند؛ اما موفق به دستگیری محترم شیخ صاحب نگردیدند که در همین چاپۀ اخیری یک  تن از برادرزاده­ های محترم شیخ صاحب نیز مجروح گردید، گرچه از آن جراحت بهبود یافت؛ اما بعداً در عملیات جهادی در حملۀ ډرون آمریکایی­ ها به شهادت رسید.

زمانی که امریکایی­ ها و دست نشاندگان آنها در دستگیری شیخ صاحب ناکام و ناامید شدند، پیشنهاد نشست و امتیازات را به وی نمودند؛ اما محترم شیخ صاحب تمام این پیشنهادات و درخواست ­ها را رد نمود و به فعالیت­ های جهادی خود مانند گذشته ادامه داد. بعد از مبارزۀ سخت یک ساله جهت عمره به حرمین شریفین سفر نمود و با هدایت رهبری امارت جهت جلب و جمع­آوری کمک ­های مالی برای امارت در عربستان سعودی با عضویت شیخ صاحب یک کمیتۀ چهار نفری ایجاد گردیدکه تقریباً در مدت شش سال نزدیک به (۲۰) میلیون ریال را جمع­آوری نموده و توسط مسئول مالی مقام امارت، معتصم آغا به امارت تسلیم کرد، بعداً محترم شیخ صاحب از سوی حکومت سعودی تحت تعقیب جدی قرار گرفت و بالاخره به تاریخ ۲۱ ماه ربیع الثانی سال ۱۴۳۱ هـ. ق گرفتار گردید و از سوی محکمۀ این کشور به (۹) سال حبس محکوم شد و علاوه بر آن (۳) لک ریال جریمۀ مالی نیز گردید، جریمۀ متذکره را به حکومت سعودی نیز تحویل کرد، علاوه بر سپری نمودن زمان معین حبس از سوی محکمه، (۴) ماه دیگر نیز در حبس سپری نمود که بالاخره در ماه شعبان المعظم سال ۱۴۴۰ هـ. ق از زندان رها و از نعمت آزادی برخوردار گردید.

به محض آزادی، از سوی امیرالمؤمنین حفظه الله عضو شورای رهبری تعیین گردید که الی روی کار آمدن امارت مشغول این وظیفه بود و در کنار آن رئیس کمیسیون تعلیم و تربیۀ زون شرق نیز تعیین گردید که تقریباً به مدت (۱۰) ماه این مسئولیت را با وجه احسن انجام داد، سپس از سوی رهبری به حیث رئیس محاکم زون شرق گماشته شد؛ اما محترم شیخ صاحب از قبول نمودن این مسئولیت، عذر خویش را پیش کرد.

همچنان مسودۀ توافق نامه با امریکایی­ ها و کشورهای عضو ناتو که از سوی امیرالمؤمنین حفظه الله برای بحث همه جانبه به شمول شیخ صاحب به (۵) تن شیوخ کرام؛ هر یک شیخ مولوی عبدالحکیم حقانی صاحب، شیخ مولوی عبدالرشید صاحب، شیخ مولوی محمد شریف صاحب، شیخ مولوی محمد قاسم ترکمن صاحب و شیخ مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب سپرده شده بود، پس از بحث کامل مسودۀ توافق نامه تأییداً به عالیقدر امیرالمؤمنین حفظه الله راجع و توافق نامه در مدت دو هفته امضاء گردید.

تجربۀ کاری:

  • در دورۀ حکومت ربانی قوماندان امنیۀ خوست بود که خدمات وی اکنون نیز به گونۀ یک مثال یاد می­گردد.
  • در دورۀ گذشتۀ امارت اسلامی نخست والی ولایت زابل تعیین گردید و آنجا چنان خدماتی را انجام داد که از هیچ کس پنهان نیست، سپس از سوی رهبری با توجه به استعداد وی، به حیث معین مالی و اداری وزارت عدلیه گماشته شد.
  • در دورۀ بیست سالۀ جهادی مقابل اشغال آمریکایی­ ها الی فتح، عضویت شورای رهبری را داشت.
  • تقریباً مدت ده ماه رئیس کیسیون تعلیم و تربیۀ زون شرق بود.
  • شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم شرعی صاحب در عرصه­ های نظامی، سیاسی و علمی تجارب کاری چندین ساله دارد.
  • سرپرست کمیسیون منتخب جهت دیدار با علماء و سیاسیون در دیار هجرت بود.
  • و اکنون سرپرست وزیر وزارت عدلیه می­باشد، همچنان ریاست کمیسیون جلوگیری از غصب زمین­ ها و استرداد زمین­ های غصب شده را نیز به عهده دارد.

نوشته ­ها و آثار ناچاپ:

  • کتاب مشهور منطق " شرح قاضی " که به نام تقریر قاضی نوشته کرده است. (عربی)
  • مقدمۀ سلم. (عربی)
  • صرف میر. (پشتو)
  • شرح مائة عامل. (پشتو)

زبان­ها:

پشتو، دری، عربی و اردو.